
۱ ماه مه سال ۱۹۸۵ جوردِی مارتینُویچ، کشاورز صربستانی کار روزانه رو تمام کرده بود و در این فکر بود که باقی روز رو چطور سپری کنه؛ مثل هر شخص دیگری در اون موقعیت تصمیم گرفت برای یک تجربه جدید یک بطری آبجو رو برداره و بکنه تو کونش! تجربهای که منجر به تجزیه یوگسلاوی شد! 🧵
قهرمان داستان واقعی ما بعد از انجام تجربه دچار درد شدید میشه و به یک بیمارستان میره. طبیعتا اولین سوالی که ازش میکنند اینه که این بطری چطور سر از اونجا درآورده و اون هم در پاسخ به دروغ میگه ۲ فرد آلبانیایی به زور بطری رو تو کونش کردند!
با ورود یک کلنل ارتش به بیمارستان برای تحقیق، قهرمان ما اعتراف میکنه که دنبال راه جدیدی برای خودارضایی بوده و حملهای در کار نبوده. مقامات محلی فکر میکنند خوب قضیه تمام شد ولی خبر ماجرا به سراسر کشور مخابره شده و یک بحران در راه است!
حالا شاید بپرسید چرا چنین اتفاقی باید باعث بحران ملی بشه 🤦🏽♂️ یوگسلاوی در آن زمان کشور بزرگی متشکل از ۶ ملیت (صرب، مقدونیه، بوسنی، اسلوانی …) بود و اگرچه صلح شکننده برقرار بود ولی چنین حادثهای میتونست باعث شدتگیری اختلافات باشه
بگذریم؛ قهرمان داستان ما رو برای معاینات بیشتر به پایتخت میبرند تا در بیمارستان ارتش مورد بررسی قرار بگیره! تیمی پزشکی از ملیتهای مختلف کشور معاینه مجدد میکنند و به این نتیجه غریب میرسند که این موضوع حاصل فرو کردن خشونتآمیز بطری در کون قهرمان بوده و حداقل ۲-۳ نفر نقش داشتند!
مسئولین که حالا به طور جدی نگران یک بحران ملی شدهاند مجدد پرونده را ارتقا میدهند و این دفعه تیمی به رهبری پرفسور یانیس میلچینسکی که یحتمل فوق تخصص بطری در کون بوده پرونده رو در دست میگیرند! تیم جدید مجددا اعلام میکنه ورود بطری به کون قهرمان ما توسط خودش انجام شده.
این وسط برای محکمکاری مسئولین از پلیس مخفی هم میخوان وارد ماجرا بشه و اونها هم به نوبه خودشون از حفاظت اطلاعات ارتش دعوت میکنند که در بررسی پرونده شرکت کنه! فقط تصور کنید یحتمل در جلسات کابینه هم به جای مشکلات کشور بحث راجع به کون قهرمان ما ادامه داشته ولی بحران شدت یافته!
قهرمان ما که میبینه اوضاع اینطوریه اعتراف خودش رو پس میگیره و برمیگرده به داستان قبلی که کار آلبانیاییها بوده. مطبوعات صربستان به شدت ماجرا رو پوشش میدن و سطح تنش بالا میگیره. قهرمان ما حالا جدی جدی تبدیل به قهرمان ملی و نشانهای از ستم و بیعدالتی بر ملت صرب تبدیل میشه
شعرها در وصفش سروده میشه و نقاشان دست به کار میشن و به شکل مسیح مصلوب شده به تصویرش میکشند. روشنفکران صرب در وصف ماجرا مینویسند که «ماجرای مارتینویچ ماجرای ظلم و ستمی است که بر ملت صرب در کوزوو میرود» و زنان صرب برای صلب اختیار کوزوو راهپیمایی میکنند
روزنامه ها مملو از خشم از خشونت این حمله ضد صرب ها بودند. این امر به جنبش ملی گرایانه تازه در حال رشدی دامن زد که در نهایت به انحلال یوگسلاوی در سال 1991 منجر شد. فراموش نکنید که آغازگر این اثر پروانهای، تصمیم یک کشاورز به فرو کردن یک بطری در کونش بود😂
در آخر ۱- پوزش بابت ادبیات رشتو. فکر نمیکنم با ادبیات مناسب میشد داستان رو به درستی روایت کرد 😋 ۲- تجزیه یوگسلاوی مسلما ناشی از دلایل مختلف ژئوپلیتکی بوده؛ تاریخدانان گرامی توییتری در جریان باشند و واسه ما کلاس درس نکذارند 😅 ۳- اگه حال کردید ریت کنید بقیه هم ببینند 😘
Follow us on Twitter
to be informed of the latest developments and updates!
Follow @tivitikothreadYou can easily use to @tivitikothread bot for create more readable thread!